English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8473 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
gammadion U چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counterclockwise U درجهت مخالف حرکت عقربه ساعت
clockwise U مطابق گردش عقربه ساعت در جهت عقربه ساعت
clockhand U عقربه [ساعت ...]
hand U عقربه [ساعت ...]
hour land U عقربه ساعت شمار
hour hands U عقربه ساعت شمار
little hand U عقربه کوچک [ساعت]
hour hand U عقربه ساعت شمار
minute hand U عقربه دقیقه شمار ساعت
to advance the hand of a clock U عقربه ساعت را جلو کشیدن
rotation in a clockwise direction U گردش در جهت عقربه ساعت
retrograde hand U عقربه برگشت دهنده [ساعت ...]
anticlockwise rotation U گردش مخالف جهت عقربه ساعت
cross country mobility U قابلیت حرکت چلیپایی
rotation U چرخش بازیگران والیبال به شکل عقربه ساعت از محل سرو زدن
azimuth U قوس افقی در جهت گردش عقربه ساعت واقع بین نقطه ثابتی
full rubber U حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
weave U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
barometric altimeter reversionary U دستگاه ضد حرکت عقربه ارتفاع سنج
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
clock method U روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
digital read out U نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
counterclockwise rotation U حرکت در خلاف عقربههای ساعت
vertical scale U عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. U من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
magnetic deviation U میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
sundial U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
sundials U ساعت خورشیدی ساعت شمسی ساعت فلی
Look at the watch. U نگاه کنید به ساعت [مچی] ببینید ساعت چند است.
By my watch it's five to nine. U طبق ساعت [مچی] من ساعت پنج دقیقه به نه است.
zone time U وقت یا ساعت منطقهای سیستم ساعت 42 ساعتی جهانی
My curfew is at 11. U من ساعت ۱۱ باید خانه باشم. [چونکه پدر و مادر اجازه نمی دهند از آن ساعت به بعد]
trigonous U چلیپایی
crutched U چلیپایی
crossed U چلیپایی
cruciferous U چلیپایی
crossover U چلیپایی
spindle U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
spindles U دسته کوک ساعت رقاصک ساعت
standard time U ساعت بین المللی ساعت استاندارد
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. U او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
cross country mill U نورد چلیپایی
cross peaks U پیکهای چلیپایی
cross wise U چلیپایی ضربدری
cross aisal U راهروی چلیپایی
crucifer U گیاه چلیپایی
criss-crosses U چلیپایی کردن
weaving U همبری چلیپایی
criss-cross U چلیپایی کردن
cruciate U رنجیده چلیپایی
criss-crossed U چلیپایی کردن
t square U خطکش چلیپایی
criss-crossing U چلیپایی کردن
pectoral cross U چلیپایی روی سینه
criss-crossed U دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing U دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crosses U دارای نقش چلیپایی کردن
off diagonal cross peaks U پیکهای چلیپایی خارج از قطر
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
criss-cross U دارای نقش چلیپایی کردن
st.g's cross U چلیپایی که ازدوخطقرمزدرست شده باشد
each U هریک از
ilka U هریک
withil U ازطرف دیگر
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
beside U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand U ازطرف دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
parsonally U ازطرف خود
edgeways U ازطرف لبه
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
either one U هریک ازدو
either U هریک ازدوتا
apiece U هرچیز هریک
whichsoever U هر کدام که هریک که
whichever U هر کدام که هریک که
hall mark U نشان عیارکه ازطرف
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
order [placed with somebody] U دستور [ازطرف کسی]
figure eight fake U ارایش کردن طنابهای ناو به صورت چلیپایی
pronunciamento U بیانیهای که ازطرف شورشیان منتشرمیشود
matronymic U اسم مشتق ازطرف مادر
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
dig in U جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
wing threequarter U هریک از دو مدافع کنار زمین
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
cans U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
canning U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
stria U نوار باریک هریک از خطوط موازی
can U هریک از لولههای مجزا درمحفظه احتراق
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
food stamp program U برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
forewing U هریک از دوبال جلو حشرات چهار بال
stick U هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
hand U عقربه
poniter U عقربه
indicator U عقربه
gnomon U عقربه
c o d indicator U عقربه سی او دی
handing U عقربه
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
countered U عقربه شمارش
damped needle U عقربه خفیده
magnetic needle U عقربه مغناطیسی
astatic needle U عقربه نامتوجه
absorption marker U عقربه جذب
countering U عقربه شمارش
counter U عقربه شمارش
tongue U عقربه [ترازو ...]
light U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
metaprotein U هریک از مشتقات پروتئین که از فعل وانفعال اسید وقلیابدست میاید
nereid U هریک ازپنجاه حوری دریایی که دختران نروس بوده اند
to halve two timbers U دوتیر رادرهم جا انداختن بدانگونه که نیمی ازکلفتی هریک بریده شو
lightest U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
lighted U هریک از چراغهای رنگین که در مسابقه بجای پرچم بکارمی رود
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
deflection of magnetic needle U انحراف عقربه مغناطیسی
needle U اذیت کردن عقربه
needled U اذیت کردن عقربه
needling U اذیت کردن عقربه
sweep hand U عقربه ثانیه شمار
deviation U انحراف عقربه قطبنما
counting balance U ترازوی عقربه دار
needles U اذیت کردن عقربه
deviations U انحراف عقربه قطبنما
dipping needle U عقربه میل نما
deflection method U روش انحراف عقربه
o'clock U ساعت از روی ساعت
nundinal letter U حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
oil gage U عقربه نشان دهنده روغن
indicator U عقربه یاصفحه نشان دهنده
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
gauged U اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauges U اندازه گیر عقربه نشان دهنده
aperiodic compass U قطب نمای با عقربه چفت شونده
gauge U اندازه گیر عقربه نشان دهنده
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
letters patent U نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
dimples U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
dimple U هریک از 633 فرورفتگی کوچک رگی گوی گلف برای کاستن کشش در هوا
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
pointer U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointers U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
lanes U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane U مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
cutthroat U بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
ballade U قطعه منظومی مرکب از سه مصرع مساوی و متشابه ویک مصرع کوتاه تر که هریک از این چهار قسمت یک بیت ترجیع بند دارد
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
combined speed indicator U عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1wave motion occurs in the elastic half-space and also radiation damping takes place
1 moves up the range
16:42 PM
1کلمه assist در اصطلاح ساعت به چه معناست؟
2and had to spend a good hour tidying it up!!
2and had to spend a good hour tidying it up!!
1تا چه ساعتی اینجا باز است
0روزانه یه ساعت ویدیو نگاه کنیم
0روزانه یه ساعت ویدیو نگاه کنیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com